نظرات دانشجویان باغآینه
با برگزاری دورههای مختلف در باغآینه، برخی از دوستان نگاه و نظر خود را در پایان دوره نوشتهاند. به نظر ما، این دیدگاهها دو فایده مهم دارد:
- به ما کمک میکند تا دورههایی را که خودمان طراحی کردهایم، از نگاه دانشجویان ببینیم. این موضوع یکی از مهمترین عناصر تاثیرگذار در بهبود کیفیت باغآینه بوده و هست.
- ما انسانها گاه با افرادی که همرده ما هستند، بیشتر احساس نزدیکی میکنیم. مثلاً با همکلاسیهایمان بیشتر احساس نزدیکی و مشابهت داریم تا با اساتید. خواندن نظرات همکلاسیها به دانشجویان کمک میکند تا بدانند که دیگر همکلاسیها چه تجربهای داشتهاند و تصویری که از دورههای باغآینه دارند تا چه حد با تصاویر واقعی که همکلاسیها گزارش کردهاند، تطابق دارد.
بهتر است برای شما بگوییم که تا امروز که این نوشتهها را اینجا یادداشت میکنیم، در نوشتن نظرات از نام حقیقی افراد استفاده نکردهایم تا حریم خصوصی ایشان حفظ گردد. امّا در آینده از تمام همراهان باغ نظرسنجی کوتاهی خواهیم کرد و از ایشان خواهیم خواست تا با اسم حقیقی ایشان، نظرشان را منتشر کنند. به این صورت اعتبارسنجی نظرات دقیقتر خواهد بود.
تا آن زمان میتوانید دیدگاههای افراد را از طریق لینک زیر مطالعه کنید
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در بسیاری از دورههای باغآینه شرکت کرده بود:
«سلام
من در اوایل دورهی معنای زندگی یکی از نزدیکترین عزیزانم رو از دست دادم.و برای مدتی از همه چیز در این زندگی دست کشیدم.از درس و دانشگاه،ورزش و تغذیهی سالم،خوابِ درست حسابی و خیلی چیزهای دیگه.تنها چیزی که ادامهش دادم همین کلاس آنلاین کتابخوانی بود.سعی کردم بهش بچسبم و رهاش نکنم و حتی توی کلاس راجع به وضعیتم صحبت کنم و این موضوع به من کمی کمک کرد.اصلاً یکی از ویژگیهای مثبتِ کلاسهای دستهجمعی همینه.حداقل برای من یه حسّ تعهد نسبت به کلاس وجود داشت که نمیذاشت رهاش کنم و این باعث میشد ادامه بدم؛در حالی که شاید اگه یه کلاسِ خصوصی بود کنسلش میکردم.
به طور کلی به نظر من کلاسهای کتابخوانی باغ آینه به آدم فکر کردن یاد میدن.چون روند کلاس و کتابهایی که خونده میشن از یه نظم و روندی پیروی میکنن و پراکنده نیستن و همچنین دربارهی اون موضوع خاص(مثلاً معنای زندگی)از زوایای مختلف بحث میشه و دلیل این امر اینه که ما هر هفته کتابهایی با ژانرهای مختلف میخونیم.یک بار معنی زندگی رو از نظر شعرا و رماننویسها میخونیم و یک بار از نظر فیلسوفها یا تاریخنگارها یا روانشناسها...
و این نکتهایه که این کلاسها رو از بقیهی کلاسهای کتابخوانی متمایز میکنه.شما در نهایت پس از پایانِ دوره،دیگه اون کسی که قبلاً بودید نیستید؛چون الان دیگه راجع به یک موضوع جدید،اطلاعاتِ نه کامل ولی قابلتوجهی دارید و میتونید اون موضوع رو از زوایای مختلف بررسی کنید.
اما مهمترین دستاورد این کلاسها این نیست.به عقیدهی من مهمترین دستاورد این کلاسها «*خودشناسی*»ـه.شما در این کلاسها هر بار در خودتون عمیق میشید،جستوجو میکنید و بخشهای جدیدی از خودتون رو کشف میکنید که از نظر من،این خودشناسی یکی از جذابترین و مهمترین اتفاقاتیه که میتونه برای هر کس بیفته.شاید شعارگونه به نظر بیاد اما وقتی ما خودمون رو بشناسیم میتونیم به طرز قابلتوجهی ارتباطمون رو با دیگران بهتر کنیم و در نهایت،آرامشی که این خودشناسی و کشف قطعهای از وجود خودم برای من به همراه داره غیرقابلوصفه.مثلاً در دورهی معنای زندگی شما تکلیف خودتون رو با مقولهی معنای زندگی روشن میکنید.یعنی بالاخره میفهمید شما معنی زندگی خودتون رو از چه چیزی یا چه کسی میگیرید.به همین ترتیب در دورههای «عشق»،«مرگ» و... شما به یک بینشی دربارهی اون مسئله میرسید و *تکلیف خودتون رو راجع به اون موضوع روشن میکنید!*.همهی اینها باعث میشن من کلاسهای کتابخوانی باغ آینه رو ابداً تا حدِ یه book club که هر هفته یه کتاب رندوم توش خونده میشه پایین نیارم!»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در بسیاری از دورههای باغآینه شرکت کرده بود:
«از اول باید بگم نگرانی برای تکرار مجدد دوره معنای زندگی نداشتم چون تجربه دوره های قبل باعث شد که بفهمم درک و فهم مطالب با تکرار و مطالعه بیشتر،عمیق تر و روشن تر میشه ...
البته که کتاب اول رو که خوندم حس کردم تا حالا اصلا کتاب نمی خوندم و... به احتمال زیاد کتاب خواندن رو و دانستن رو در چیزی می دونستم که بشه درموردش گفتگو کرد ولی با خوندن کتاب اول فهمیدم بعضی کتاب هارو حتی نمیشه در موردشون حرف زد و فقط باید خوند تا درک عمیقی ایجاد کنه در وجودمون...کلاسمون رو با همه برنامه هاش دوست داشتم فیلم ها و ذوقی که همکلاسی هامون داشتن برای فیلم بیشتر دیدن..من رو هم جذب کرد اکثر فیلم هارو ببینم و چون فیلم های مرتبط دوره خیلی متنوع بودن، برام وضوح فهم و کلنجار رفتن با معنا رو بیشتر کردش و چه چیزی بهتر از اینکه تو زندگیِ شخصیم از تجربه ها و دقت نظر بچه های کلاس کتابخوانی استفاده کنم و کتاب سوم هم چرخه زندگی کلاس TA رو یادم انداخت و اینکه خیلی از سادگی های روزمره زندگیم معنایی قابل فهم و شفافی داره و در نهایت جلسه آخر که کلی کتاب و فیلم معرفی کردین که واقعا ممنونم چون خیلی خوب قسمتی مخفی از وجودم رو به روشنی دیدم و شناختم که خیلی سخت میشه تنهای تنها لذت ببرم از زندگی اما در غریبستان جهانم به دنبال آشنایی برای زیستنم باشم .
و من بیشتر از هر زمان نیاز به همراهی با شما داشتم ممنونم از وجودتون »
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در کارگاه دو واحد عشق شرکت کرده بود:
«سلام. ویژگی منفیای نداشت واقعا. فقط کاش من میتونستم وقت بیشتری بذارم. نکات مثبت: ۱.اینکه من تا حالا با این شکل به مقوله کتابخوانی نگاه نکرده بودم. این دوره باعث شد یه دید تحلیلگرایانه پیدا کنم نسبت به کتابایی که میخونم و سرسری ازشون نگذرم. مخصوصا اینکه دوتا فیلم همگام با موضوع کتابها میدیدیم که خودش باعث تحلیل بهتر میشه. ۲.تیکهای روزانه عادت خوب کتاب خوندن رو تقویت میکنه. به نظرم تیک روزانه رو اجباری کنید! ۳.و اینکه عشق هم به نظرم از ضروریاته تو زندگی هر فردی و دونستن راجع بهش میتونه تاثیر خیلی خوبی تو روابط ما بذاره. برای من هم خیلی تاثیرگذار بوده تو طرز تفکرم راجع به مسائل بین خودم و پدر و مادرم و دوستام. ممنون از شما که اطلاعات عالیای رو در اختیارمون میذاشتین.»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در کارگاه دو واحد عشق شرکت کرده بود:
«اگر بخوام این دوره رو برای یک نفر توصیف کنم اینجوری میگم: این دوره برعکس اسمش فقط مختص عشق و عاشقی و روابط زوجین نیست. این دوره بهت کمک میکنه که هر رابطه ای رو بهبود ببخشی و اول از همه رابطه بین خودت و خودت.یک دوره ای هست که اول از همه به خودت کمک میکنه خودت رو بهتر بشناسی متوجه بشی یک سری رفتارها و عکس العمل هات دلیلشون چی هست و از کجا نشأت میگیره. حالا که علت اصلی اون هارو شناختی تازه متوجه رفتار و عملکرد بقیه افراد در برخورد با خودت میشی توی یک رابطه مثل رابطه مادر و فرزندی یا رابطه زوجی. در اصل بهت کمک میکنه بعد شناخت خودت دنیا رو از دید آدم های دیگه نگاه کنی نه فقط خودت. تمرین هایی که توی این دوره هست خیلی کمک میکنه که خودت و طرف مقابلت رو بهتر بشناسی. من میگم این دوره در اصل یک دوره خودشناسی هم خودت هم طرف مقابلت که بعد از این شناخت هست که تو دوباره برمیگردی به عشق و میشه بازگشت به عشق.
اما یکی از ایرادات بزرگ این دوره کوتاه بودنش هست بنظر من ۵یا حتی ۷ هفته برای این دوره خیلی کم بود. شاید اگه ۲ ماه یا حتی ۲ ماه و نیم باشه خیلی بهتر میشه. چون حجم خود کتاب زیاد حجم کارها زیاد بود. میشه گفت یه دوره فشرده و سنگین که برای کسایی که شاغل هستند و درگیری های دیگه دارند خیلی سخت بود که همه زمانشون رو بهش اختصاص بدند.
این دوره توسط یه آدم فوق العاده مهربون و با حوصله و کتابخون برگزار میشه که کلی وقتشو صرف کرده تا بهترین ها رو انتخاب کنه و بقیه استفاده کنند و اطلاعاتشو رو با بقیه به اشتراک میذاره. هر سوالی هم که داشته باشی همیشه پاسخگو هست.»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در بسیاری از دورههای باغآینه شرکت کرده بود:
«برای من همیشه جذابترین نکته دربارهی کلاسهای کتابخوانی باغ آینه این بود که میتونستم بخشی از خودم رو بشناسم و دربارهی خودم چیز تازهای بفهمم.مثلاً در دورهی «دو واحد معنای زندگی» ایماژم از زندگی رو پیدا میکردم یا در دورهی «دو واحد عشق» بیشتر راجع به egoم فهمیدم که باعث شد بفهمم چه بخشهایی از رفتار و شخصیتم بدلیان و همهی این فهمیدنها باعث میشدن بیشتر و بیشتر خودم باشم.
اما این مسئله در دورهی «دو واحد یافتن خود» به اوج خودش رسید چون هدف اصلی این دوره-همون طور که از اسمش پیداست-پیدا کردنِ خوده!
تو دوره یه توصیف خیلی جالب و به نظرم درستی کردید از ما آدمها؛که انگار زیرِ خروارها خاک داریم زندگی میکنیم و باید سعی کنیم کمکم این خاکها رو کنار بزنیم،بیرون بیایم و «خودمون» باشیم.بفهمیم چه قدر از کسی که الان هستیم واقعاً مطابق مِیلمونه و چه قدرش کاراییه که فکر میکنیم درستن و فکر میکنیم که خوبه که انجامشون بدیم.
تو این دوره فهمیدم ما آدمها در دوزهای متفاوت،هر روز به تخریب خودمون مشغولیم. با خودمون نبودن! و این دوره کمکم کرد اون تخریبها رو بشناسم و در جهت متوقف کردنشون قدم بردارم.تونستم با کودک درونم-مفهومی که که فکر نمیکردم وجود خارجی داشته باشه-ارتباط برقرار کنم و ببینم چی میخواد. تونستم باهاش آشتی کنم، خواستههاشو بفهمم و سعی کنم برطرفشون کنم.
تونستم چند تا چیزِ دیگه رو هم بشناسم: زخمهای عمیقم به عنوان یک انسان، موانعی که باعث میشن خودم نباشم، اعتیادهام...
فهمیدم یکی از دلایلی که سالهاست در عذابم اینه که مخالفِ طبیعتِ درونم عمل میکنم چون نمیدونستم اون طبیعت چیه!
یاد گرفتم اگر من انسانم،پس زخم خورده هم هستم.پس نقص هم دارم.چون همهی ما همین طور هستیم و با پذیرش و اقرار به این زخمهاست که نیرومند میشیم و از نتایجِ این نیرومندی اینه که دیگه کسی نمیتونه با اشاره به نواقصمون ما رو آزار بده و خودمون هم دیگه کسی رو به خاطر نواقصش مسخره نمیکنیم چون میدونیم اون هم مثل ما انسانی بیش نیست!
کتاب اصلیای که ما طی این دوره خوندیم «راه هنرمند» بود.کتابی که واقعاً ۱۸۰ درجه با سلیقهی من متفاوت بود و اوایل، خوندنِ حتی یک صفحهش برام عذابآور! از اون کتابهاییه که کمی با منطق بیگانهست و آدم فکر میکنه این هم یکی از اون کتابهای روانشناسی زرده!ولی تجربهی شخصیم این بود که چون به مسیر و به این دوره اعتماد داشتم، خودم رو مجبور کردم که ادامه بدم و با گذر زمان، حرف کتاب رو بهتر و بهتر متوجه میشدم تا جایی که در هفتههای پایانی، از جملات و تعابیر کتاب لذت میبردم! شاید این کتاب با سلیقهی خیلیا جور نباشه(از جمله خودم) ولی به نظرم در نهایت،خوندنش و انجام تمریناش به شدت به نفع آدمه!»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در بسیاری از دورههای باغآینه شرکت کرده بود:
«سلام.
اولش وقتی دوره های کتابخوانی را در اینستاگرام دیدم در نظرم اومد که خوب یکسری کتاب معرفی میشه بعد احتمالا در جلسات در موردش صحبت می کنیم حتی احتمالا هم استاد کلاس بیشتر توضیحاتی خواهند داد .اما به اشتراک گذاشته شدن مطالب خوانده و فهمیده شده از این کتاب ها و سوالات ، در جمعی دوستانه را تجربه کردم که خوب به عقیدهی من مطلبی را از دیدگاه افراد مختلف دیدن و شنیدن خیلی جالبتر و کاراتره. تکالیف برنامه ریزی شده و در راستای اهداف کلاس بود به طوریکه من واقعا آخر دوره نتایج جالبی گرفتم و احساس کردم که پازلی درست کردم .
سواد ،ادب ، مهربانی و حوصله ی استاد مثل خودشون عالی بود و کلاس را با نظم هدایت می کردند که جای تشکر و تحسین داره 🙏🌸
اینکه فیلم هم معرفی میشه خیلی خوبه. در آخر ممنون از همت شما و آرزوی سلامتی و شادی براتون دارم ☘»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در کارگاه دو واحد عشق شرکت کرده بود:
«عرض سلام و ادب. دورهی کتابخوانی به من کمک کرد به سوالاتی که همیشه ذهنم رو درگیر میکرد جواب بدم. و ارزش بیشتری برای خودم قائل بشم و خودم رو قربانی ندونم. به دیگران هم به چشم افرادی که در کودکی آسیب دیدن نگاه کنم و به دنبال مقصر نباشم.و آگاهانه به دنبال حل مسائل زندگیم باشم. تعکیس نقطه عطف من در این دوره بود. ممنون از کسانی که این فرصت رو برای من ایجاد کردند. توصیه من به تمام کسانی که فکر میکنن وقت کافی برای دوره رو ندارند اینه که حتی اگر کمی هم از هر دوره یاد بگیریم بهتر از اینه که اصلا یاد نگیریم. حداقل میدونیم یه منبعی هست که هر وقت به مشکلی در این زمینه بربخوریم میتونیم بهش رجوع کنیم.»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در کارگاه دو واحد مادر بودن شرکت کرده بود:
«توجه به حال و اکنون نقشم به عنوان مادر بیشتر شد و به این نتیجه رسیدم برای اینکه مادر خوب و کافی باشم لازم نیست کارهای ویژه انجام بدم همین که حضور داشته باشم و کودکم رو بشنوم و ببینم کافیه
و زن بودنم رو خیلی عمیق حس کردم و با وجههای شخصیتی خودم آشنا شدم و حس میکنم پختگی ویژهای در من شروع به شکل گرفتن کرده . از شما ممنونم»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در بسیاری از دورههای باغآینه شرکت کرده بود:
«سلام
قبل از هر چیزی واقعا عالی بود این دوره و ممنونم از زحماتتون و گام به گام راهنماییهای عالیتون
من در دوره های مختلفی بودم و یک دوره اصلا حس نمی کردم که کاری و تفاوت وجودی و انگیزه برام ممکنِ ایجاد بشه و فقط جهت تمرین دوست داشتن خودم و آرامش خودم دارم شرکت می کنم و با ورود بهش دقیقا اون چیزی که از قبل با تمرین های کلاسهای دیگه صاحبش شدم رو باید از دستش می دادم و از چیزی که ۱۰ سال طول کشید بخواهمش و توانایی های خودم در شناختش رو محک بزنم و تازه با تمرین هایی با جان و دل کسبش کرده بودم رو باید چشم می پوشوندم و با تولد ها و مرگ احساسهام و رنج ها و شیرینی هایی که چشیدم دوباره و دوباره سنگ هدفم رو مثل افسانه سیزیوف به قله بردم و رسیدم و آرام رها کردم و بی حرکت ایستادم به تماشای خودم زندگی ام و هر هفته تمرینهایی رو انجام دادم تا از نزدیک و دورترین خاطرات کودکیم جویا و پویا وخوبِ خودم باشم و احساس کردن خودم در لحظه حال و فارغ از غم ها و کم ها و شادی ها و بی تابی ها و تپش ها و حتی نا امیدی هایِ درون خودم و پذیرش خوب و بدم
فقر و ثروتم و هرآنچه از زهرا بودنم کم نشود و خودِ خودِ خودم شوم که می خواستم باشم که می خواستم یک روز که بزرگ شدم بشم رو توی زندگیم و بودنم در این جهان رو معنی میده و یا حتی اگر معنی نمیده ولی بهم بیشتر از همیشه زندگی و بودن میده رو زندگی کنم این دوره کمکم کرد تا خودم با خودم روراست باشم خودم تاس زندگیم باشم نه شانسم، خودم شماره عدد ۶ شروع بازی زندگیم باشم و علاقه هام رو دنبال کنم حتما برم اونجایی که دوست دارم حضور داشته باشم و حاضر و آماده برای تجربه هام باشم و آستین همت ام رو بالا بزنم و دوباره از نو تولدم رو جشن بگیرم و برای خودم خاطرات خوبِ عزیزِ دوست داشتنی جدیدی بسازم و فراموش نکنم که آگاه شدن و مطالعه کتاب هر لحظه مشکلاتم را کمتر میکنه و من رو روشن می کنه و فهمم از زهرا و تجربه زهرای خودم بیشتر میشه🌷»
یادداشتهای شخصی را میخوانید که در کارگاه دو واحد عشق شرکت کرده بود:
«این دوره برای من چیزی بیشتر از صرفا کتابخوانی بود. اگر بخواهم به طور خالصه آنچه در این چند هفته بررسی کردیم شرح دهم،
میتوانم آن را به سه بخش تقسیم کنم.
یک. خواندن کتاب که شامل توضیخات و تمریناتی مرتبط با آن بود. برای من این بخش از کلاس، مهم ترین قسمت بود چراکه توانستم به شناخت اولیه هایی عمیقی از وجود خود برسم که تاکنون شاید کمتر به آن ها اندیشیده بودم و همچینین ارتباط این بخش ها را با نحوه انتخاب همسر ایده آل کشف کنم. به عبارتی، بفهمم که چرا و چگونه هر آنچه که در کودکی برای من اتفاق افتاده، معیارهای من را برای پیدا کردن شریک ایده آل شکل داده است. در این بین یاد گرفتم که چگونه با رشد دادن خود و قدرتمند شدن، میتوانم روابط خود را به صورت بالغانه بهبود ببخشم. البته که فهمیدن این مراحل تازه نقطه شروع است و رسیدن به آن مستلزم تالش و تمرین مستمر خواهد بود.
دو. خواندن هر یک کتاب در هر هفته. در این بخش از دوره، ما هر هفته کتابی را مطالعه و در جلسه بعد راجع به آن صحبت میکردیم. از نحوه نگاه به عشق در ادبیات و نمایشنامه تا انسان شناسی، فلسفه و ادبیات کالسیک جهان مطلع شدیم و وجوه مشترک را در تمام آن ها بررسی کردیم.
سه. فیلم ها. هر هفته یک فیلم از سینمای جهان و یک فیلم از سینمای ایران تماشا کردیم. در این بخش نیز با وجود اینکه موضوعتمامی فیلم ها عشق بود اما نحوه انتخاب فیلم ها در هر هفته طوری بود که با کتاب آن هفته مرتبط بود و هر هفته ابعاد جدیدی از عشق را در این فیلم ها مشاهده کردیم.
در کنار این موارد هر هفته پرسش هایی داشتیم که قبل از کلاس در مورد آن ها فکر کرده و در مورد آن ها صحبت میکردیم. این پرسش ها سعی در پیدا کردن ارتباط بین فیلم و کتاب های آن هفته داشت. همچنین باعث میشد تا من راجع به خود فکر
کنم و با به چالش کشیدن خود، چیزهای جدیدی در مورد خود کشف کنم.
این دوره برای من فوق العاده مفید و در عین حال لذت بخش بود. از جمله نقاط مثبت کلاس، فضای دوستانه، احترام اعضای کالس به یکدیگر و جو صمیمی بود که در کنار بحث ها و تبادل نظرات، بر جذابیت های آن می افزود. شرکت در این دوره
مستلزم تعهد و صرف کردن یک الی دو ساعت به صورت روزانه است تا بتوان به بررسی و انجام کامل و جامع تمامموارد پرداخت. در نهایت از اینکه در این دوره شرکت کردم بسیار خوشحالم.»
اگر شما هم مشتاقید تا با دورههای باغآینه بیشتر آشنا شوید، میتوانید به صفحهی زیر نگاهی بیاندازید