
میخواستیم و میخواهیم که زندگی خوب و با صفایی داشته باشیم ، باغ آینه را فقط با هدفی فرهنگی بنیاد نهادیم. در باغ آینه گرد هم می آییم و به پرسش های بنیادین خود پاسخی راستین جست و جو می کنیم. در کنار استادان برگزیده، در کاخ بی گزند شاهنامه فردوسی که آینه تمدنی بزرگ است راه می یابیم و به قصر هشت باب گلستان که پر از گل های همیشه بهار است وارد می شویم. از خانه تو در توی مولانا عبور می کنیم و در جنگل هزارتوی دیوان شمس، نشانه های پروردگار را در شادمانی حقیقی به هفت گنبد نظامی گنجوی دعوت شویم و در خیمه های پر از حکمت خیام، نفسی تازه می کنیم و در نارنجستان عشق ورزی عاشقان خواجه راز، حافظ شیرازی هوایی تازه کنیم و از کتابها بپرسیم تا مگر در کتابها بیابیم پاسخ آنهمه سوال که در قلبهایمان انباشته شده است …
بخوانیم وگرنه میمانیم….…
این نوشته سالهای اخیر هاشم میرزایی است درباره باغ آینه.
هاشم میرزایی معلم ادبیات است. در آن زمان که او معلم ادبیات شد، در سالهای1357 ، ادبیات درس گمنامی بود. او ادبیات را به ما شناساند ؛ به طوری که با نوع تدریس خارقالعادهاش نه تنها محبوبترین معلم این شهر است بلکه بسیاری از ما به واسطهی تاثیرگذاریاش شیفته ادبیات شدیم؛ با ادبیات به ما چگونه زیستن می آموخت. بعد از تحصیل و مدرسه همیشه شوق ملاقات دوباره با او را داشتیم . جمعهها قرارمان کوه بود و در کوه مثنوی میخواندیم . در دهه ۸۰ بود که او متوجه شد جایی تدارک ببیند برای ملاقاتهای ما شاگردانش با او. اینگونه شد که باغ آینه جوانه زد. شهریورماه سال ۱۳۸۵ افتتاح شد . همگی به شوق دیدن و گفتگو با او به باغ آینه میرفتیم و کمکم گفتگوها و مثنویها و کتابخوانیهایمان در باغ آینه برپا شد و جشن ها و همایش های فرهنگی هنری و پادکست (باغ کست آینه) نیز به زندگی روزمره ما اضافه شدند و زندگیمان به واسطه معلم ادبیاتمان پربارتر شد. هاشم میرزایی همچنان در این شهر ادبیات درس میدهد و همچنان محبوب است و ۱۵ سال است که همچنان ماییم و هاشم میرزایی و باغآینه…….
کارگاه های روانشناسی

کلاس های کودک

کلاس های هنری

کلاس های فرهنگی
